هفت باور غلط درباره چندزبانه شدن
1401-08-10 1402-05-14 19:40هفت باور غلط درباره چندزبانه شدن
(مقاله ویژه دومین کنفرانس چندزبانههای ایران)
مقدمه
با وجود پیشرفت جوامع و تبدیل شدن دنیا به یک دهکده جهانی، نیاز به یادگیری زبان های مختلف برای تعامل بهتر با افراد و شناخت فرهنگ های یکدیگر، بیش از پیش احساس می شود. اگرچه با وجود پیشرفت های چشمگیر در موتورهای جست و جو مختلف یا نرم افزارهای آنلاین و آفلاین مترجم، باز هم به مترجم های انسانی یا افرادی که توانایی صحبت به زبان های مختلف و یا ترجمه در لحظه را داشته باشند، نیاز داریم. نیاز به یادگیری چند زبان، در افراد با سنین مختلف که همواره در حال جست و جو برای زیرنویس فیلم مورد علاقه خود یا معنی متن آهنگ هایی به زبان های مختلف هستند، یا فردی که از ترجمه کتاب های مورد علاقه خود ناراضی است یا حتی افرادی که به کشورهای مختلف دنیا سفر می کنند و غیره، مشاهده می شود. شاید شما هم با دیدن پیج های مختلف اینستاگرام که از افراد چند زبانه پر شده است، علاقمند شده اید که چند زبانه شوید. با این وجود، همواره کسانی که می خواهند یادگیری چند زبان را همزمان شروع کنند، با باورهای اشتباه زیادی روبه رو می شوند که آن ها را از شروع این مسیر منصرف می کند. احتمالا شما نیز تصویر خیالیتان از فردی چند زبانه، چنین تصویر رویایی است؛
یک فرد چندزبانه، فردی جوان با آی کیو بالای ۱۴۰، به شدت بی پروا و برونگرا است که بدون هیچ گونه مسئولیت یا محدودیت مالی و زمانی، هر روز چند ساعت کوتاه از وقت خود را صرف یادگیری زبان میکند. همچنین برای تقویت زبان های مختلفی که یاد گرفته است، در حال سفری بی حد و مرز به دور دنیا است و سعی می کند در کافه ها و رستوران ها یا فستیوال های مختلف، دوستان خارجی خود را پیدا کند و برای یادگیری بهتر زبان های خود، با آن ها به گفت و گو بپردازد.
باور اشتباه اول: چند زبانه ها موجوداتی با حافظه فرازمینی
وقتی کسی می تواند به بیشتر از ۲ زبان صحبت کند، بسیاری از مردم تصور می کنند که حافظه فوق العاده ای دارد یا می توانند لغات و گرامرهای سخت زبان را همانند یک کامپیوتر در مغز خود ذخیره کنند. یادگیری هزاران کلمه باید به توانایی یا استعداد خاصی نیاز داشته باشد، درست است؟ خیر. اکثر مردم در دوران مدرسه هرگز تکنیک های حافظه را یاد نگرفتند و حتی در مدارس نیز شاید به غیر از زمان کنکور، چنین تکنیکی را به ما آموزش ندادند. اگر معلمان همان تکنیکهای حافظه را که بسیاری از چند زبانهها برای یادگیری واژگان استفاده میکنند، آموزش میدادند، اوضاع شاید کمی فرق می کرد. با تشکر از تکنیکهای به خاطر سپردن؛ مانند سرواژه گذاری یا بیان یادیارها، متحرک سازی تصاویر، تکرار با فاصله و …چند زبانه ها توانسته اند هزاران کلمه و عبارت جدید را در مدت زمان نسبتا کوتاهی یاد بگیرند. برای داشتن یک حافظه قوی نیاز به ذهن خاص یا ژن برتر ندارید. بلکه حافظه خوب چند زبانه ها، نتیجه تکنیک ها و روش های حفظ کردنی است که یاد گرفته اند.
باور اشتباه دوم: چند زبانه ها به خاطر ژن خوبشان همیشه در یادگیری هر زبانی استعداد دارند
این باور که چند زبانه ها دارای استعداد ذهنی منحصر به فردی هستند یا از نظر ژنتیکی دارای ژن برتر هستند، بسیار رایج است. دلیل فراگیر شدن این باور اشتباه، ترس مردم از شروع کردن و یادگیری یک زبان است.این باور به خوبی بهانه ای مفید برای مردم عادی است تا بگویند چرا نمی توانند زبان جدیدی یاد بگیرند. این باور بسیار اشتباه است. یادگیری زبان مثل داشتن چشمان آبی یا موهای قرمز و یا داشتن قد بلند، نیست. این یک مهارت است و مانند هر مهارتی می توان آن را آموخت. به بیان دیگر جمله “من در یادگیری زبان استعداد ندارم” ترجمه این جمله است که “من از شکست خوردن در یادگیری زبان می ترسم”. این جمله به قدر کافی بوی ترس می دهد. مگر نه؟
افراد چندزبانه با ترس خود از اشتباه کردن هنگام صحبت با افراد بومی، زودتر از بقیه روبرو شده اند. اصولا یادگیری اولین زبانی که یاد می گیرید، چالش برانگیزترین قسمت از چند زبانه شدن است. یادگیری زبان یک مهارت است، بنابراین اولین باری که سعی می کنید یک مهارت را تقویت کنید، برای شما چالش برانگیز است. اما، درست مانند نواختن یک ساز یا یک ورزش، هر بار که روی مهارتی کار میکنید، پیشرفت خواهید کرد و کار آسانتر میشود. چند زبانه ها یادگیری را متوقف نمی کنند. هنگامی که یاد گرفتید چگونه یک زبان را یاد بگیرید، انجام آن روش و تکنیک با هر زبان جدید، آسان تر می شود.
باور اشتباه سوم: چند زبانه ها انسان هایی با جیب پر پول و آماده برای سفرهای یادگیری زبان
به دلیل افزایش قیمت کتاب های آموزش زبان و موسسات زبان و همچنین خرج های هنگفت سفرهای بین المللی، این باور به وجود می آید که یادگیری چندزبان باهم هزینه بر است و البته تاحدودی هم درست است. سفر راهی عالی اما غیر ضروری برای تقویت زبان است. باوجود پیشرفت فناوری، راه های جایگزین زیادی وجود دارد. امروزه می توانید از طریق اپلیکیشن های مختلف دوستانی پیدا کنید که در هر گوشه از این دنیا به زبانی که میخواهید یاد بگیرید، صحبت می کنند. با آموزش های رایگان و فیلم و آهنگ هایی که در سایت های مختلف وجود دارد نیز می توانید زبان مورد علاقه خود را انتخاب و بعد از اتمام این مقاله شروع کنید. حتی به عنوان یک ایده به این موضوع نگاه کنید و از راه کسب درآمد از یک زبان که آن را آموخته اید، زبان بعدی را شروع کنید. البته که تکنیک های زیادی برای انجام سفرهای بین المللی با بودجه کم تر وجود دارد که خود نیازمند مقاله دیگری است.
باور اشتباه چهارم: چند زبانه ها افرادی فوق العاده برونگرا و مشتاق قرار گرفتن در معرض توجه
شاید چون چند زبانه ها به دنبال فرصت هایی برای تمرین زبان هایی هستند که به آن صحبت می کنند، به نظر برسد که آنها توانایی ذاتی برای دوست یابی دارند در حالی که فقط سعی می کنند زمان بیشتری برای صحبت با افراد جدید و با فرهنگ های جالب داشته باشند. آن ها فقط بیشتر از بقیه افراد عشق به تمرین زبان با یک هم زبان دارند و عشق به دانستن فرهنگ های جدید، بسیاری از چند زبانه ها را وادار میکند که با افراد جدیدی ملاقات کنند. اتفاقا بیشتر چند آن ها دوست ندارند در معرض توجه قرارگیرند و علاقه ای نیز برای به رخ کشیدن سطح زبان های خود به دیگران ندارند. آن ها تنها می خواهند که ترس خود هنگام تعامل با فردی غریبه که به زبان غیر مادری آن ها صحبت می کند را کاهش دهند. اگر فردی درون گرا هستید که از صحبت با دیگران می ترسید و راهی جز صحبت با افراد غریبه ندارید، پس بگذارید رازی را به شما بگویم. آن راز این است که بهتر است به جای یک روش آسان اما بی اثر از روشی که کمی ناراحت کننده است، برای یادگیری زبان استفاده کنید. چون به مرور این روش برای شما عادی خواهد شد و فراموش نکنید که جادو اغلب در خارج از منطقه امن و راحتی شما اتفاق می افتد.
باور اشتباه پنجم: چند زبانه ها بیشتر از افراد دیگر وقت آزاد دارند
با خواندن این جمله دو دیدگاه در ذهن شما شکل می گیرد. اول این که چند زبانه ها از تمام فعالیت های لذت بخش زندگی خود مانند گذراندن وقت با دوستان و خانواده، بیرون رفتن برای تماشای فیلم یا ورزش کردن و یادگیری مهارت های مختلف چشم پوشی کرده اند، آن هم به این دلیل که زمان کافی برای یادگیری یک یا چند زبان باهم داشته باشند. دوم این که چند زبانه ها هیچ کاری بهتر از یادگیری زبان ندارند و هیچ مسئولیت یا تعهدی در قبال کسی به جز عشق سوزان خود به زبان ندارند. اما یادگیری زبان به معنای دست کشیدن از چیزهایی که دوست دارید نیست. برای اکثر چند زبانه ها، مطالعه زبان چیزی است که آنها دوست دارند. آنها یادگیری زبان را به عنوان گرفتن وقت از چیزهای دیگر نمی دانند چون یادگیری زبان علاقه آنها است. البته که چند زبانه ها، مانند هر کسی، علایق و سرگرمی های دیگری دارند. بنابراین هر لحظه از زمان آزاد خود را غرق در فلش کارت ها و کتاب های زبان نمی کنند. در عوض آنها توانستهاند روش های مفیدی برای مدیریت زمان خود ایجاد کنند. مثلا چند زبانه ها کارهایی را که دوست دارند با یادگیری یک زبان جدید ترکیب می کنند. به عنوان مثال، من هنگام خواندن وبتون مورد علاقه ام سعی میکنم ترجمه آن را به زبان اسپانیایی یا چینی بخوانم یا معنی آهنگ مورد علاقه کره ای ام را به زبان انگلیسی مطالعه کنم. مطالعه زبان به این معنا نیست که کارهایی را که دوست دارید انجام دهید کنار بگذارید. زمان برای یک چند زبانه به اندازه هر فرد دیگری ارزشمند است و او نیز دوست دارد مهارت هایی جز زبان را یاد بگیرد.
باور اشتباه ششم: حتما باید تا آخرین سطح یک زبان را یادگرفته و سپس زبان دیگری را شروع کنید
این باور نیز اشتباه است. به این دلیل که یادگیری زبان فرآیندی مستمر است و تمام نمی شود. این که از یادگیری زبان های مختلف خود دست بکشید فقط به این دلیل که می خواهید سطح یکی از زبان های خود را به آخرین مرحله برسانید، وقت تلف کردن است. هیچ نقطهی مشخصی وجود ندارد که بگوییم اگر به این نقطه رسیدید شما به زبان تسلط دارید. البته که بهتر است زبانی که میخوانید را به سطحی مطلوب برسانید و سپس بعدی را شروع کنید. یادگیری چندین زبان باهم گرچه دشوار است اما این امکان را به شما می دهد که مغز خود را به چالش بکشید و از شباهت ها و تفاوت های بین زبان هایی که یاد می گیرید، استفاده کنید. مغز ما برای بیشمار زبان جا دارد. پس اصلا نگران این نباشید که جا برای یادگیری یک زبان دیگر ندارید و اینکه همزمان میتوانید چندین زبان را در ذهن جا دهید.
باور اشتباه هفتم: چند زبانه ها افرادی مجرد که بدون داشتن دغدغه، زندگی خود را صرف سفر و تمرین زبان می کنند
من مجرد هستم اما این باور که چند زبانه ها فرزند یا خانواده ای ندارند یا سال گذشته زیر شکوفه های ساکورا در ژاپن با عشق خود بوده اند و ماه قبل برای یادگیری زبان فرانسه در زیر برج ایفل با عشق خود به صحبت می پرداختند یا حتی چند ماه قبل از آن در کره جنوبی با عشق دیگرشان در حال دیدن کنسرت بوده اند را دور بریزید. چند زبانه ها به هر شکلی هستند و برخی از آنها اصلاً برای تمرین زبان خود سفر نمی کنند. داشتن خانواده و فرزند به این معنا نیست که فرصت یادگیری زبان را از دست بدهید. اغلب حتی داشتن یک همراه در خانه به شما این امکان را دهد که بیشتر روی علاقه خود به زبان تمرکز کنید. شانون دل ویچیو یک طراح سن فرانسیسکویی است که به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی، ایتالیایی، پرتغالی و ژاپنی صحبت میکند. او میگوید:«زمانی که با همسرم ملاقات کردم، چهار زبان صحبت میکردم. ایتالیایی را از این جهت یاد گرفتم چون خانوادهی او ایتالیایی بودند و به همین خاطر است که الان فامیل ایتالیایی دارم.
نتیجه
بر عكس سایر مهارت های دیگر، به نظر می رسد که ترسی ناخواسته نسبت به یادگیری یک یا چند زبان باهم وجود دارد. در حالی که این نیز همانند یادگیری مهارت های دیگر است. اکنون که می دانید هیچ کدام از این بهانه ها کارساز نیست، بهانه ای برای مطالعه نکردن زبان های مورد علاقه خود ندارید. دنبال سر و جادو و یا تکنیک خیلی خاصی نباشید. برای تبدیل شدن به یک چند زبانه باید عاشق یادگیری باشید و به زبانها علاقه داشته باشید. فراموش نکنید که هرگز برای یادگیری یک زبان دیر نیست. کافی است اطراف خود را با زبانی که در حال یادگیری آن هستید، پر کنید و پس از خواندن این مقاله از همین امروز یادگیری را شروع کنید. چند زبانه ها نیز زودتر این حقایق ساده را آموخته اند و از آن به نفع خود استفاده می کنند. پس چرا شما چند زبانه بعدی نباشید؟!
نویسنده: هیوانا حیدری
این مقاله بر اساس یکی از نوشته های “BENNY LEWIS” و چندین سایت و گفت و گو با چند زبانه های مختلف و تجربیات شخصی من نوشته شده است.
Comment (1)
عصمت هاشمی
ایمیل خانم محیا میرصادقی را لطف می کنید برای مشاوره نیاز دارم. من دانشجوی دکترای دانشگاه تربیت مدرس هستم.