مسابقه مقاله نویسی

اثر فلاتی بر یادگیری زبان

polyglot

اثر فلاتی بر یادگیری زبان

(ویژه سومین کنفرانس چند زبانه‌های ایران )

به نام خدا

تصور کنید با اشتیاق تمام شروع به یادگیری یک مهارت جدید کردهاید و پیشرفت قابل توجهی در روند یادگیری خود احساس میکنید اما ناگهان… زمانی که شروع به آموختن زبان کردم پیشرفت قابل توجهی در روند یادگیری خود احساس میکردم اما پس از گذراندن سطح مقدماتی این سیر صعودی متوقف شد و با پدیدهای به نام درجا زدن روبه رو شدم !
اینکه احساس کنید دچار رکود شدهاید یا روند یادگیری شما نزولی شده میتواند شما را کم انگیزه کند یا حتی به کنار گذاشتن یادگیری منجر شود. ممکن است در مواجهه با درجا زدن تالش خود را دوچندان کرده باشید اما تالشهای شما به پیشرفت چشمگیری ختم نشده باشد. علت چیست؟ آیا همیشه تالش بیشتر کلید ماجرا خواهد بود؟
پس از مواجهه با این موضوع به طور جدی به دنبال حل این مسئله بودم تا بتوانم از این مرحله عبور کنم در همین راستا سعی کردم با مطالعه متون و تماشای فیلمهای مرتبط این موضوع را برای خود رفع کنم. در ادامه جمع بندی آنها را با شما به اشتراک میگذارم تا شما نیز بدون اضطراب از این مرحله عبور کنید.

در ابتدا برای درک بهتر این پدیده به تعریف کوتاهی از آن میپردازیم.

اثر فلاتی  plateau effect

در زبان علمی به این اتفاق، اثر فلاتی(effect plateau (گفته میشود. به این معنی که تلاش
مداوم فرد برای یادگیری، پیشرفت زیادی را به دنبال ندارد و حتی ممکن است این روند متوقف شود. این اثر معموال در حد فاصل سطوح ایجاد میشود برای مثال ممکن است آن را در زمان انتقال از سطح متوسط به پیشرفته احساس کنید. قطعا این تعریف به یادگیری زبان محدود نیست و در آموختن سایر مهارتها نیزمشاهده میشود اما در این مقاله بر مبحث یادگیری
زبان تمرکز خواهیم کرد.

دلیل رخ دادن اثر فلاتی:

دالیل گوناگونی برای رخ دادن این اثر وجود دارد که در این قسمت ۵ مورد مهم را مورد
بررسی قرار میدهیم.

به کار بستن روشهای یکسان برای مراحل متفاوت:

 

کتاب راهبی که فراری اش را فروخت اثر رابین شارما، نکات ارزشمندی درمورد شیوه
صحیح زندگی بیان میکند در بخشی از این کتاب به نکته ای کاربردی و مهم اشاره میشود.
بسیاری از افراد که در پیرامون خود مشاهده میکنید شهامت امتحان کردن روشهای جدید،
روبه رو شدن با افراد جدید و… را ندارند. در واقع آنها برای خود منطقه امنی ساخته اند که
خارج شدن از آن برایشان دشوار است زیرا به آن عادت کرده اند. همین روند، زندگی آنها را
دچار تکرار و روزمرگی میکند.
این موضوع در آموختن زبان نیز صادق است؛ شما در شروع آموختن زبان جدید روشهایی
را برای یادگیری مورد استفاده قرار داده اید و اتفاقا این روشها موثر نیز واقع شده است. حال
دوره قبل را به پایان رسانده اید و قصد دارید وارد سطح بعدی شوید. شما مجددا همان روش
یکسان را برای یادگیری سطح جدید بکار میبرید و این همان روشی است که به آن عادت
کردهاید و گمان میکنید استفاده از این روش برای تمامی مراحل پاسخگو خواهد بود در
صورتی که ممکن است اینگونه نباشد.
راه حل: سعی کنید از منطقه امنی که برای خود ساختهاید خارج شوید و روشهای جدید را
برای یادگیری امتحان کنید. کمی خود را به چالش بکشید؛ برای مثال اگر تا امروز برای
مکالمه از عبارات ساده و روزمره استفاده میکردید سعی کنید عبارات پیچیده تر را جایگزین
آن کنید و این روش را به مهارت های شنیدار، خواندن و نوشتار تعمیم دهید. نیاز نیست زیاد
کار را برای خود پیچیده کنید حتی اگر در هفته چند عبارت با سطح بالاتر بیاموزید شما را
از درجا زدن نجات میدهد.

 پر شدن مغز با اطلاعات اضافی و غیرکاربردی:

 

پر شدن مغز با اطلاعات اضافی و غیرکاربردی

در راستای نکته قبل و برگرفته از کتاب رابین شارما اشاره به نکته زیر خالی از لطف نیست.
در مواقع بسیاری ظرف ذهن ما از اطلاعات و افکار قدیمی و تکراری پر شده است و دیگر
گنجایشی برای پذیرش اطالعات جدید و صحیح نخواهد داشت. در آموختن زبان نیز به همین
صورت ممکن است ذهنتان را با اطلاعاتی پر کرده باشید که واقعا ضروری و کاربردی
نباشند.
راه حل: ذهنتان را از اطلاعات غلط و غیرکاربردی خالی کنید و همیشه نیمی از ذهن خود
را برای پذیرفتن اطلاعات جدید و صحیح خالی بگذارید. برای مثال زمانی که به مشاهده یک
فیلم میپردازید و قصد دارید کلمات جدید آن را استخراج کنید نیاز نیست تمام کلمات را
یادداشت کنید اگر سعی کنید کلمات و اصطلاحات کاربردی آن را بیاموزید قطعا مفیدتر خواهد
بود و اطلاعات کامل منظم و دسته بندی شده در ذهنتان جای میگیرد.

یادگیری خشک و غیرپویا:

یادگیری باید پویا باشد و جریان داشتن آن را در زندگی خود احساس کنید. قرار نیست صرفا
با خواندن چند کتاب زبان بیاموزید و یا همه تمرکز شما بر امتحان پایان ترم باشد.
راه حل: اگر تا امروز دیدگاهتان نسبت به زبان آموزی اینگونه بوده بیایید برای یک بار هم
که شده این روند را برای خود تغییر دهید. بخش عملی را مکمل بخش تئوری کنید، زبان را
زندگی کنید. در خیابان راه میروید، در اتوبوس نشستهاید، روزهای بارانی، روزهای برفی
و درهر موقعیت دیگری زبان را با خودتان همراه کنید. از گوش کردن به پادکست و تماشای
فیلم گرفته تا زبان افکارتان، یعنی زمانی که به چیزی فکر میکنید سعی کنید به آن زبان تفکر
کنید تا به مرور زمان، زبان جدید عضوی از ناخودآگاه شما شود.

در یادگیری عجله نکنید:

 

در یادگیری عجله نکنید

زبان و زبان آموزی دنیایی بی پایان است.

بله! قرار نیست شما تمامی کلمات موجود را بیاموزید اما به یک نکته توجه کنید:
شما باید همیشه در حال یادگیری باشید زیرا آموختن هرگز نقطه پایانی ندارد و دنیای زبان
آموزی هم مانند سایر علوم هر لحظه در حال به روز شدن است.
فقط توجه به این نکته میتواند ما را به صبر در فرآیند یادگیری دعوت کند. در برخی مواقع
شرایط ایجاب میکند زبان را در بازه زمانی فشرده بیاموزید اما اگر زمان کافی در اختیار
دارید و تنها دلیل عجله شما رسیدن سریع به سطح پیشرفته است، بهتر است از این کار صرف
نظر کنید زیرا عجله برای آموختن زبان میتواند به روند کار لطمه وارد کند. ریختن حجم
عظیمی از کلمات و اصطالحات در ذهن در یک بازه زمانی کوتاه میتواند خسته کننده باشد
و فرصت طبقه بندی اطلاعات را از شما بگیرد و به دنبال آن ممکن است انگیزه شما را نیز
کاهش دهد.
راه حل: اگر احساس میکنید فرآیند آموختن برایتان طولانی به نظر میرسد سعی کنید
فعالیتهای انگیزشی برای خود ایجاد کنید. برای مثال:

 میتوانید در فعالیتهای گروهی یا مسابقات مرتبط با آن زبان شرکت کنید زیرا در
ارتباط با دیگران میتوانید تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارید.

 اهداف بزرگ را به اهداف کوچک تقسیم کنید زیرا رسیدن به اهداف کوچک میتواند
انگیزه و صبر شما را برای رسیدن به اهداف بزرگ چندین برابر کند.

 هوشمندانه جزوه بنویسید؛ جزوه شما باید به گونهای باشد که زمان مرور خسته کننده
به نظر نرسد برای مثال الزم نیست کل صفحه را از نوشته پر کنید میتوانید از تصاویر مرتبط استفاده کنید قطعا استفاده از تصاویر برای نقش بستن مطالب در ذهن بسیار موثر خواهد بود.

مسیر را قربانی هدف نکنید:

 

مسیر را قربانی هدف نکنید

داشتن هدف و چشم اندازی از آینده بسیار حائز اهمیت است و در واقع تالشهای شما را نیز
هدفمند میسازد اما تمرکز بیش از حد بر هدف میتواند نتیجه عکس داشته باشد. رسیدن به
قله حس خوشایندی به انسان میبخشد اما تمرکز بیش از حد بر آن فرصت تماشا و لذت بردن
از مسیر را از شما خواهد گرفت.
راه حل: هر گام از این مسیر سرشار از تجربه است و حتی ممکن است در پساپس این گامها
به راه هایی بکر و نو برخورد کنید که کمتر کسی از آنها عبور کرده است، شاید یکی از همین
راه ها بتواند دری تازه به روی شما بگشاید. پس از هر قدمی که برمیدارید لذت ببرید و
تجربه کسب کنید. به گونهای مسیر را طی کنید که وقتی به پشت سر خود نگاه میکنید چیزی
برای حسرت خوردن وجود نداشته باشد. این یعنی تمام تالش خود را انجام دادهاید و از هر
گام لذت کافی را بردهاید در این صورت حتی اگر به هدف خود نرسیدید دست خالی نیستید
شما تمامی تجربیات لازم را برای شروع مجدد بدست آورده اید. به بیان دیگر شما با کسب
تجربه میتوانید افسار مسیر را به دست بگیرید اما اگر مسیر را هم نادیده گرفته باشید ممکن
است ناامیدی شما را فرا گیرد زیرا هم مسیر را از دست دادید هم هدف را.

در پایان؛

از مواجهه با مشکالت مسیر نهراسید و بدانید که اگر واقعا به دنبال راه حل باشید آن را پیدا
خواهید کرد. تنها چیزی که الزم است از آن مطمئن باشید این است که بدانید همیشه در حال
پیشرفت هستید حتی اگر پیشرفت شما کوچک به نظر برسد باز هم از موقعیت قبلی خود
جلوتر هستید.

نویسنده: فاطمه پشنگ، کارشناسی شیمی محض

 

67 / 100

دیدگاه خود را اینجا قرار دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *